همه سازمانها صرف نظر از ماموریت شان، جهت دستیابی به اهداف سازمان از طریق سرمایه های انسانی خود حرکت می کنند. دستیابی به این نتایج زمانی میسر می شود که تمام اعضای تیم سازمانی، از اهداف استراتژیک سازمانی و اهداف فردی خود آگاه باشند. بنابراین، مدیریت عملکرد موثر در صورتی که انعطاف پذیر و منصفانه اجرا شود، می تواند در موفقیت سازمان نقشی حیاتی را ایفا کند. این سیستم با هدف حفظ و بهبود عملکرد کارکنان طی فرایند برنامه ریزی عملکرد همراه با مربیگری، منتورینگ، ارزیابی و ارائه بازخورد مستمر و توسعه ای به کارکنان صورت می گیرد. این فرایند بر مرور عملکرد کارکنان توسط مربی سازمانی که معمولا سرپرست یا مدیر فرد است تمرکز دارد و فرصتی را برای توسعه اهداف سال آتی و بررسی مسیر پیشرفت شغلی کارکنان فراهم می کند.
پیاده سازی مدیریت عملکرد در سازمانها، موجب جهت دهی مثبت به رفتار کارکنان همسو با اهداف و خواسته های سازمان می شود. این همراستایی از یک سو به سبب شفاف سازی مسئولیت ها و انتظارات، موجب افزایش بهره وری فردی و گروهی می شود و از سوی دیگر، به علت در دسترس بودن اطلاعات کاملتر از عملکرد افراد، اتخاذ تصمیم های مربوط به ارتقا و پرداخت عادلانه را ممکن می سازد. اجرای صحیح این نظام، در بهبود سایر فرآیندهای منابع انسانی از جمله جذب و استخدام، آموزش، نگهداست، جبران خدمت، تعیین مسیر پیشرفت شغلی و غیره نقش به سزایی دارد.
مدیریت عملکرد کارکنان، فرآیندی مستمر از تعاملات بین مدیران و کارکنان ایشان می باشد که شامل 4 مرحله زیر است:
1.هدفگذاری و برنامه ریزی: مديران می بایست انتظارات و اهداف سازمان را مشخص کنند تا طی تعامل سازنده، اهداف فردی همراستا با اهداف سازمان توسعه یابند. انتظارات عملکردی از هر یک از کارکنان، در قالب شاخصهای کلیدی عملکرد، مطرح و مورد توافق قرار می گیرد. ورودی شناسایی شاخصها میتواند از شرح وظایف و مأموریتها، اهداف استراتژیک، گزارشات ارزیابی ادوار قبل یا اهداف رفتاری مبتنی بر ارزشهای سازمان نشأت گرفته باشد.
2. هدایت عملکرد(مربی گری): در طول دوره مرور عملکرد، مدیران در قبال مشاهده و مستندسازی عملکرد رفتاری موفق و ناموفق کارکنان و تیم خود، جهت بررسی نهایی در پایان دوره، مسئول هستند و ضمن مرور پیشرفت عملکرد فرد، وی را برای دستیابی به عملکرد بهتر تشویق، راهنمایی و راهبری میکنند. در واقع پس از اتمام مرحله هدف گذاری و برنامه ریزی و برگزاری جلسه اول دوره، مدیر باید از طریق مشاهدات و ثبت آنها، برگزاری جلسات و سایر مکانيزم های مربی گری، تحقق برنامه ها را کنترل، پایش و راهبری نماید.
3. ارزیابی عملکرد کارکنان: شاخصهای توافق شده، مورد ارزیابی قرار گرفته و با انتظارات مشخص شده در ابتدای دوره مقایسه میگردد. ارزیابیها، عادلانه، مستند بر شواهد واقعی و در حیطه تحت اختیار افراد، انجام میشوند.
4. بازخورد: این بخش شامل ارتباطی دو سویه با پاسخگویی متقابل میان مدیر و کارکنان است. بازخورد اثربخش می بایست زمان بندی شده، ساختاریافته، خاص و متعادل بوده و همینطور حاوی اطلاعات مثبت و توسعه ای بر مبنای فعالیت های افراد باشد. ضروری است مدیران ارشد به صورت مستمر بازخوردهای لازم را به همکاران در جهت شناساندن نقاط قوت و قابل بهبود ارائه می نمایند. این اقدام با هدف مربی گری همکاران و ارتقا مهارت ها و شایستگی های ایشان انجام می شود. برخی از بازخوردهای مدیران به همکاران در قالب دوره های آموزشی به منظور ارتقا مهارتها و شایستگی های همکاران بیان می شود.