خوب دشمن عالی است. این مهمترین مفهومی است که جیم کالینز نویسنده کتاب سعی دارد خواننده را متوجه آن کند. آقای کالینز به همراه تیم تحقیقاتی خود حرکت مجموعهای از شرکتها را در طول ۳۰ سال بررسی کردهاند و به نتایجی رسیدهاند که نشان میدهد چرا تعدادی از شرکتها از مرحله خوب رد میشوند و به سطح عالی میرسند.
ما شرکتهایی رو میشناسیم که خوب هستند. شرکتهایی در دورهای رشد فزایندهای دارند و دوباره افول میکنند. اما شرکتهای عالی که اتفاقا ممکن است نامشان به اندازه شرکتهای خوب شناخته شده نباشد، همواره رشدی صعودی را تجربه میکنند و ارزش سهام آنها چندین برابر نرخ سهام بازار است.
اگرچه کتاب در سال ۲۰۰۰ منتشر شده اما هنوز هم ارزش مطالعه دارد چرا که نکات فوقالعاده کلیدی را در مدیریت کسب و کار مطرح میکند. البته باید بگوییم که از سال ۲۰۰۰ تا کنون یعنی در طول ۱۰ سال گذشته بخشی از مفاهیم و تئوریها دستخوش تغییر شده. مثلا الگوهای مدیریت منابع انسانی در شرکتهای پیشروی کنونی کمی با الگوهایی که در کتاب معرفی شده متفاوت است. یا حداقل ممکن است باعث ایجاد سوال شود. اما در نهایت هیچکدام از این موارد باعث نمیشود که از خواندن این کتاب بتوان صرفنظر کرد.
در کتاب با بررسی شرکتهای سطح عالی الگوهایی برای نقش مدیران، نیروی انسانی، تمرکز بر حوزه کسب و کار و نقش تکنولوژی در موفقیت ارائه شده و شما متوجه میشوید که شرکتهای سطح عالی در هرکدام از این موارد چه رویکردی داشتهاند.