نقاط قوت آدم‌های جذاب را از آن خود کنیم

شنبه 22 مهر 1396 . 6381 مشاهده

یکی از پله‌های مسیر خوشبختی و موفقیت، توجه به خودپنداره (معرفت ما به خودمان و ادراکی که از وجود خود داریم) و هماهنگ کردن آن با الگوهاست. این متن در این زمینه نگاشته شده است.

آدم‌هایی را تصور کنید که از دید شما آدم‌های جذاب و موفقی هستند. به نقاط قوت و رفتار مثبت و کلمات خوب آن‌ها فکر کنید. سعی کنید رفتار و گفتار خوب آن‌ها را به خاطر بیاورید و در دفترچه‌ای بنویسید.  مثلا شاید ما آدم‌های منظم یا آدم‌های بسیار تمیز یا انسان‌های شوخ را می‌پسندیم. یک تمرین این است که از بین رفتار آنان هر رفتاری که برای ما اولویت دارد انتخاب کنیم. سپس نوبت استفاده از جادوی کلمات است. باید جملاتی طراحی کنیم و در آن جملات خودمان را دارای این رفتار معرفی کنیم. مثلا فرض بگیرید آدم منظمی نیستید اما نظم را در آدم‌های منظم دوست دارید و این صفت خوب اولویت شماست. ابتدا بنویسید: «من آدم منظمی هستم.» سپس به این فکر ‌کنید که موارد بی‌نظمی شما چیست. همان‌ها را در جملاتی بگنجانید اما به گونه‌ای که انگار واجد صفت نظم هستید: «من کتاب‌ها را دقیقا سر جایشان می‌گذارم!» «من می‌توانم هر مدرکی را در این خانه در کمتر از یک دقیقه پیدا کنم!» اگر نظم در خانه برایمان مهم است وقتی از بیرون به خانه می‌رسیم باید با خود تاکید کنیم: «من در خانه آدم منظمی هستم.»  همین بهره‌گیری از جادوی کلمات، این تصورات را به واقعیت بدل می‌کند.  با این روش ما می‌توانیم جهانمان را تغییر بدهیم. می‌توانیم وزن کم کنیم؛ اهل مطالعه شویم؛ سخاوتمند گردیم یا هر صفت دیگری را که دوست داریم فراچنگ بیاوریم. همچنین در هنگام تردیدها و زمانی که تصمیم‌گیری‌ها مشکل می‌شود می‌توانیم کسانی را که انسان‌های بزرگی می‌دانیم الگو قرار دهیم و فکر کنیم اگر آن‌ها بودند چطور تصمیم می‌گرفتند.  این موضوع، سویه‌ی دیگری هم دارد. همان سویه‌ای که سعدی می‌گوید: «لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان. هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم.»  رفتارهایی در دیگران وجود دارد که به راستی ما را آزرده می‌کند. به این فکر کنیم که آیا این رفتارها در من هست؟ زمانی یکی از دوستانم به من تذکر داد که گاهی در جمع متکلم وحده می‌شوم. این موضوع آن‌قدرها برایم جدی نبود تا وقتی که با کسی مواجه شدم که بدون توجه به حوصله‌ی مخاطبان یک‌ریز حرف می‌زد. به قدری این کار در نظرم نازیبا رسید که دیگر نخواستم چنین باشم و عمیقا خودم را اصلاح کردم.

جهت ارسال نظر وارد سایت شوید